جوک های جالب و خنده دار سری چهارم
جوک های جالب و خنده دار سری چهارم
یه دوست داشتم اﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺵ مانی ﺑﻮﺩ…^_^
.
.
.
.
.
.
.
.
نه خدایی مانی ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎست ﺁﺧﻪ ؟
ﺍﺻﻐﺮ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎست ! اصغرررررررررر
**********************************************************************
چندسال بعد
.
.
.
.
.
جات خالی رفتیم عروسی اب خوردیم
طرف ولخرجی کرده بود اب معدنی داده بود
خنک........
تازه برای بچه ها هم اوردیم.
{نکته:اب هست ولی کم است}
**********************************************************************
امروز از بس گفتم خدایا شکرت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خدا یدونه محکم زد پسه کلم گفت کم تیکه بنداز
**********************************************************************
امروز رفتم آمپول بزنم، وقتی طرف داشت آمپول میزد یه عطسه محکم زدم:
امیدوارم بتونم به لطف خداوند متعال و با استعانت از ائمه
اطهار و با دعای خیر مردم تو پارالمپیک آینده جانبازان و معلولین،
برای کشورم افتخار آفرین باشم
**********************************************************************
ای بابا یه دوس پسرم نداریم بیوفته بمیره بریم سرخاکش همه بگن مرحوم چه خوش سلیقه بود!!!
.
.
.
.
.
.
.
تازه بین مامان باباشم دعوابیوفته که سلیقش به کدومشون رفته!! ((:
**********************************************************************
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯﺕ ﭘﺮﺳﯿﺪ . ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ؟؟!!!
ﺑﮕﻮ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﺧﺎﮐﺸﯿﺮ !!!!
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﮕﯿﺮﻥ !! ﻣﯿﺮﻥ ﻣﯿﺸﻤﺎﺭﻥ
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺭﯼ ...............
ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻦ ﻣﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ
ﺍﻻﻥ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺸﻤﺮﻩ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺪﻩ 20 ﮔﺮﻡ
**********************************************************************
ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺳﺖ ﺑﭽﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﺩ .
ﺑﻪ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ،
ﺍﻭﻝ ﺳﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺍﺵ ،
ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺰﻥ . ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮﺍﺷﻴﺪ .
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﻛﻨﻲ ...
ﺑﺮﻣﻲ ﮔﺮﺩﻡ .
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﺳﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺻﻼﺡ ﻛﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﻣﺮﺩ ﻧﺸﺪ .
ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﭘﺪﺭﺕ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ؟
ﺑﭽﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺍﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺒﻮﺩ...!
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ؟
بچه ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ . ﺩﺭ ﻛﻮﭼﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻴﺎ ﺩﻭﻧﻔﺮﻱ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﻣﺠﺎﻧﻲ ﺍﺻﻼﺡ ﻛﻨﻴﻢ ....!
هنر نزد ایرانیان است و بس...!!!